جان کسری نوری زندانی از پیروان دراویش گنابادی در خطر است
روزهای زیادی ,بیخبری از «کسری نوری» روزنامهنگار و درویش زندانی میگذرد و طی این روزها خانوادهاش به هر کجا که توانستهاند مراجعه کردهاند اما پاسخی نگرفتهاند.سازمانهای حقوق بشری همواره بر حق دانستن خانوادههای زندانی از شرایط و وضعیت زندانیانشان تاکید داشتهاند و این بیخبری را آزار و شکنجهای مضاعف بر ایشان میداند، که باید جبران شود. این در حالیست که به گفته «پوریا نوری» برادر کسری، این زندانی را به اجبار و بدون هیچ مدرک قضایی از زندان «عادلآباد» شیراز به مکان نامعلومی منتقل کرده بودنند.
***
سال گذشته بود که در روز جهانی مطبوعات، «ائتلاف بینالمللی مطبوعات آزاد» کسری نوری را یکی از ۱۰ روزنامهنگار حقوق بشری در جهان معرفی کرد که زیر بیشترین فشار و آزارهای حکومتی قرار دارد. نشریه «فوربس» او را روزنامهنگاری توصیف کرد که در حال گذراندن محکومیت ۱۲ ساله برای پوشش خبری اعتراضات مذهبی است و مدت قابلتوجهی را در سلول انفرادی گذرانده است، بارها در زندانها جابهجا شده است و خانوادهاش قادر به برقراری ارتباط با او نیستند.
حالا یک سال پس از این معرفی بینالمللی، خبری از کسری نوری نیست و خانوادهاش به دنبال حقیقت وضعیت او هستند.
پنجم شهریور ماه بود که «پوریا نوری» برادر کسری، در توییتر خود خبر داد که کسری از حوالی ظهر، از بند سیاسی زندان «عادلآباد» و «با اجبار» به مکان نامعلومی منتقل شده است. به گفته او در این انتقال هیچ دستور قضایی کتبی و شفاهی اعلام نشد. روز بعد، پوریا نوری در توییترش نوشت مادرش، «شکوفه یداللهی» راهی شیراز شده است تا بپرسد «کسری کجاست؟»
و این سوال همچنان تا لحظه انتشار این گزارش بیپاسخ مانده است.
«پوریا نوری» در گفتوگو با «ایرانوایر» از رنج روزهای اخیر خانوادهاش میگوید: «مادر من، سالهاست خودش به دلیل اینکه فرزندش زندان است، رنج کشیده. خودش دو سال در زندان بوده و شکنجه شده؛ حس بویاییاش را بر اثر ضرباتی که به جمجمهاش وارد شده برای همیشه از دست داده است. شما تصور کنید چنین مادر رنجدیدهای بعد از همه این سالها باید از تهران به شیراز برود و دنبال پسرش بگردد که ببیند کجاست و پاسخی هم نشنود. رنج عجیب و غریبی به این مادر و خانواده ما وارد میشود تا ما را خسته و کلافه کند.»
اعمال فشار به کسری نوری بخشی دیگر از روایت پوریا است: «از طرف دیگر میخواهند به کسری فشار بیاورند تا سکوت کند. کسری در تمام این سالها با انتشار صدا و بیانیه و نوشتههایش همراهی خود را با مردم نشان داده است. با توجه به اینکه خودش زندانی است، اما همیشه دغدغه مردم را داشته است.»
شاید یکی از صداهایی که از کسری نوری بیشتر در افکار عمومی باقی مانده است، همان صدایی است که از درون زندان میگوید: «یاد میکنم از نوید افکاری، بهنام محجوبی که داغشان تازه است و تازه میماند. مثل داغ همه عزیزانی که در راه آزادی و سعادت جان دادند. یاد میکنم از سیستان و بلوچستان، کردستان، خوزستان و جایجای سراسر زخم ایران. ما سوگواریم اما نمیترسیم. رنج میکشیم اما کمر خم نمیکنیم. دست از جان میشوییم اما دست از ایران برنمیداریم.»
پوریا میگوید: «این سه روزی که بر ما گذشت، لحظه به لحظهاش دردناک بود و هر لحظه منتظر بودیم که گوشی تلفنهایمان به صدا دربیاید که کسری به ما زنگ بزند و از وضعیت خودشان اطلاع بدهد. اما تا این لحظه این اتفاق نیفتاده. الان با هر تماس تلفنی فشار روحی و روانی به مادر من وارد میشود. این تماسهای تلفنی که برای پیگیری وضعیت کسری میشود، کلافهاش میکند چون منتظر شنیدن صدای فرزند زندانیاش است.»
حبس و شکنجه ادامهدار یک مادر و سه پسرش
در پی وقایع «گلستان هفتم» بود که شکوفه یداللهی و سه فرزندش بازداشت شدند. خانواده چهار نفره آنها مجموعا به ۲۵ سال حبس تعزیری و ۶ سال محرومیت از فعالیتهای رسانهای و اجتماعی محکوم شده بودند.
«امیر نوری» یکی دیگر از برادران کسری، به ۶ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق و پوریا نوری به ۲ سال حبس و در تجدید نظر به هشت ماه زندان محکوم بودند. محکومیت آنها وقتی ابلاغ شد، که شکوفه یداللهی در زندان قرچک محبوس بود. مادر این خانواده توسط «قاضی صلواتی» به شکل غیابی محاکمه و به پنج سال حبس، دو سال ممنوعیت خروج از کشور و دو سال محرومیت از فعالیتهای اجتماعی و رسانهای محکوم شده بود.
همانطور که پوریا نوری در گفتوگو با «ایرانوایر» یادآور شد، مادرش در واقعه گلستان هفتم و هنگام بازداشت به خاطر ضربات وارده به جمجمهاش بویاییاش را برای همیشه از دست داد، دندههایش شکست و در مدت حبس بارها به بیمارستان منتقل شد. او در مدت حبس در زندان قرچک، به دستور «محمدی» رییس وقت این زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفت و همراه با پنج زن زندانی دیگر اعتصاب غذا کرد.
پوریا به «ایرانوایر» میگوید: «کسری هیچ تماسی با ما نداشت. مادرم به سمت شیراز رفت. ما در تهران زندگی میکنیم. برای فشار مضاعف روی ما و کسری، کسری را هزار کیلومتر دورتر نگهداری میکنند تا رنج ما را افزایش دهند. وکلای کسری در دادسرای انقلاب شیراز و جلوی زندان وضعیت کسری را از مسئولین پیگیری کردند، اما جوابی نگرفتند. مادرم جلوی در زندان بود و گفت تا صدای کسری را نشنوم از اینجا تکان نمیخورم. به او وعده دادند کسری تا ظهر به زندان برمیگردد و تماس میگیرد. اما خبری نشد و ما همچنان از وضعیت او بیخبر هستیم.»
کسری نوری با اتهامهای رهبری اعتراضات گلستان هفتم و مشارکت در اعتراضات دی ۱۳۹۶، با حکم قاضی «ماشاالله احمدزاده» در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب، به ۱۲ سال حبس تعزیری، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال تبعید به «ثلاث باباجانی»، ۲ سال ممنوعالخروجی و ۲ سال محرومیت عضویت در دستهجات سیاسی اجتماعی و فعالیت رسانهای محکوم شد.
البته او از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۴ هم در زندان بود؛ صرفا به خاطر اطلاعرسانی درباره تجمع دراویش.
پوریا نوری میگوید: «کسری نزدیک به یک دهه است در زندان به سر میبرد و در تمام این سالها، کسری را به زندانهای مختلف تبعید کردند برای فشار بیشتر و شکاندن کسری. کار به جایی رسیده که کسری را به مکانی نامعلوم منتقل میکنند تا او را آزار بدهند و استقامتاش را بشکنند. کسری در طول تمام این سالها، رنج بسیاری کشیده است و در کنار او، خانواده کسری هم بسیار رنج کشیدهاند. حکومت این فشار بیامانش را ادامه میدهد. ما در بیخبری مطلق هستیم و به شدت نگران او هستیم.»
لحظهای که کسری نوری را کتکخورده، بردند
لحظه بازداشت کسری نوری در وقایع گلستان هفتم را، چند سال پیش یکی از دراویش گنابادی که قدم به دنیای پناهجویی گذاشته بود، برای «ایراوایر» روایت کرد.
او در حالیکه دو بار سعی کرد، از وحشت و بغضی که از روایت آن لحظه بر او مستولی میکرد، جلوگیری کند، با صدای بریده تکرار میکرد: «کسری، آش و لاش شده بود.»
«هادی» آن شب واقعه، در اوج درگیریها به گلستان هفتم رسید: «بچهها را آش و لاش کرده بودند. کسری نوری را مقابل چشمانم به باد کتک گرفته بودند. اول صدایی از پشتسرم شنیدم که گفت “این حرامزاده را بگیرید و بکشید.” برگشتم به سمت صدا. کسری را میزدند. دستانش را از پشت بسته بودند. دستانش را بالا کشیدند و او را زدند. به زمین انداختنش و دهها نفر به رویش افتادند و کتکش زدند. جوری کسری را زدند که…»
هادی نتوانست جملهاش را به پایان ببرد. بغضاش به هقهق گریه تبدیل شد: «نمیشد جلو بروم. ایستادم و نگاه کردم.» »
سازمان گزارشگران بدون مرز، در پی وقایع گلستان هفتم طی بیانیهای نگرانی خود را برای سلامت کسری نوری اعلام کرد. در این بیانیه آمده بود که کسری نوری و «رضا انتصاری»، دیگر درویش روزنامهنگار بازداشتی، هنگام بازداشت به قدری مجروح شده بودند که به بیمارستان منتقل شدند. در آن زمان، خبرها خبر از به کما رفتن کسری داشت.
کسری نوری را به زندان تهران بزرگ (فشافویه) منتقل کرده بودند و بعد در آذر ۱۳۹۸، او را به زندان عادلآباد تبعید کردند. در بهمن ۱۳۹۹ باز هم کسری نوری را بدون خبر مکان نامعلومی منتقل کرده بودند. چهارم بهمن بود که ناگهان خانواده او با انتقال کسری، بدون هیچ اطلاعی مواجه شدند. ششم بهمن خبر رسید که او را پس از ۳ روز نگهداری در بدترین شرایط، با دستبند و پابند و بدون رعایت پروتکلهای بهداشتی در اوین پذیرش کردهاند. او در آستانه نوروز ۱۴۰۰ بار دیگر به زندان عادل آباد شیراز تبعید شد.
با چنین سابقهای، معلوم نیست امروز که خبر انتقال کسری بدون اطلاع خانوادهاش منتشر میشود؛ کجای ایران باید به سراغ او بروند.
حکومت جمهوری اسلامی بیهیچ نیازی به پاسخگویی، خانوادهای را به دنبال فرزندش آواره شهر به شهر کرده است. از سوی دیگر این انتقال بنا به شهادت برادر کسری، بدون ارائه دستور قضایی اتفاق افتاده است.
در بخش چهارم آییننامه اجرایی سازمان زندانها، مربوط به بخش «اجرای احکام» در فصل دوم، به مواردی اشاره شده است که در انتقال، جابهجایی، اعزام و بدرقه زندانی باید مورد توجه قرار بگیرد. در ماده هم ۲۴۸ آمده است: «در صورت اعزام یا انتقال زندانی به خارج از حوزه قضایی، دستور مذکور نزد مرجع انتظامی یا دیگر ضابطان مربوط و رونوشت آن نیز برای مؤسسه ارسال میشود تا مبادرت به اعزام، بدرقه و انتقال زندانی کنند.»
در ماده ۲۵۰ همین آییننامه نیز ذکر شده است: «رییس موسسه، هرگونه انتقال یا اعزام زندانی به موسسه یا حوزههای قضایی دیگر و نیز بازگشت وی را بلافاصله و حسب مورد، به قاضی اجرا یا مرجع قضایی مربوط اطلاع میدهد.» همچنین در تبصره این ماده تاکید شده است که احضار و اعزام زندانیانی از جمله «جرائم امنیتی» از سوی مراجع قضایی، منوط به هماهنگی با دادستان یا مرجع قضایی بازداشتکننده است.
در نتیجه وقتی کسری نوری را در زندان، آنهم با اعمال خشونت به جای دیگری منتقل کردهاند، مقامات مسول متعددی در جریان این انتقال قرار دارند، اما از پاسخگویی به خانواده زندانی سر باز میزنند. جدا از آنچه طی این چند روز بر کسری نوری گذشته است، رنجی که مادر و برادران او متحمل میشوند، غیر قابل تصور است؛ رنج مضاعف خانواده زندانیان سیاسی و عقیدتی.
منبع ؛ایران وایر